سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان ها در زنان سرتاسر جهان محسوب می گردد که فرکانس آن روز به روز در حال افزایش است ازین رو یک معضل جهانی برای جمعیت زنان محسوب می گردد. در این مقاله ما سعی داریم اطلاعات جامعی در ارتباط با سرطان پستان ارائه دهیم. شناخت کامل و دانستن اطلاعات کافی در مورد سرطان پستان و فاکتورهای خطر آن می تواند موجب افزایش سطح آگاهی زنان نسبت به این سرطان و به دنبال آن جدی گرفتن موارد غربالگری و خود آزمایی بالینی پستان گردد ازین رو می تواند موجب کاهش موارد مرگ و میر ناشی از این سرطان گردد.
تاریخچه سرطان پستان
قدیمیترین توصیف مربوط به تومورهای پستان تقریبا به 1600 سال قبل از میلاد بر میگردد پاپیروس ادوین اسمیت که در مصر کشف شد، 8 مورد از سرطان پستان را توصیف میکند. اسناد مصری نشان میدهد که سرطانها توسط وسیلهای به نام مته آتشین، سوزانده میشدند با توجه به پاپیروس یافت شده، پزشکان مصر باستان میدانستند که اقدام زیادی دربارهی درمان موفقیت آمیز سرطان پستان نمیتوانند انجام دهند. نگرانی در مورد این سرطان در عصر باستان تنها محدود به مصر نمیشد، بلکه اشیای یافت شده در بقایای پرستشگاه یونانیان باستان شامل مجسمههایی از خاک رس بودند که در آن زنانی با تومورهای پستان به تصویر کشیده شده بودند. بقراط طبیب مشهور یونانی گمان میکرد که این بیماری از عوارض مالیخولیا یا افسردگی است که در این باره جالینوس پزشک برجسته رم باستان نیز موافقت داشت. دکتر دومنیکو آنتونیو ریگونیواسترن آمار مرگ و میر در سالهای 1760-1839در شهر ورونا ایتالیا را مورد بررسی قرارداد وی متوجه شد که بیش از 30% از 994 زنی که در این دوره زمانی فوت نمودهاند، علت مرگ آنها سرطان پستان بوده است همچنین به طور جالب توجهی زنان راهبه در مقایسه با زنان مزدوج، در معرض احتمال بیشتری برای مرگ ناشی از سرطان پستان قرار داشتند چرا که به دنبال بدنیا نیاوردن فرزند شانس ابتلا به سرطان پستان را در خود افزایش میدادند.
سرطان پستان
سرطان پستان یکی از شایعترین بدخیمی مهاجم در زنان سرتاسر جهان محسوب میشود و در کل به عنوان سومین بدخیمی شایع شناخته میشود به طوری که بیش از3/1میلیون زن دارای سرطان پستان سالیانه تشخیص داده میشوند. فاکتورهای خطرگوناگونی در ارتباط با توسعه و رشد سرطان پستان میباشند. فاکتورهای خطر به طور کلی شامل فاکتورهای ژنتیکی و محیطی میشوند که در نهایت ممکن است منجر به تشکیل سرطان پستان گردند.. به عبارت دیگر سرطان پستان یک بیماری چند عاملی میباشد که دلایل اصلی وقوع آن عوامل سرطانزا محیطی، آسیبهای ژنتیکی و نقصهای ایمنی میباشند. در ایران، سرطان پستان دومین سرطان شایع در کل جمعیت مرد و زن، پس از سرطان پوست و شایعترین سرطان در میان زنان به شمار میآید. شیوع سرطانها در کشورمان مورد بررسی قرار گرفته است. فراوانترین سرطانها در ارگانهای مختلف در طی این سالها در کل جمعیت بیماران مبتلا به سرطان، به ترتیب شیوع عبارتند از: 1. سرطان پوست 2. سرطان معده 3. سرطان مثانه 4. سرطان پستان 5. سرطان کولورکتال 6. سرطان پروستات 7. سرطان مری 8. سرطان غدههای لنفاوی 9. سرطان تیروئید10. سرطان در سیستم خونی و در جمعیت زنان، سرطانهای شایع به ترتیب عبارتند از: 1. سرطان پستان 2. سرطان پوست 3. سرطان معده 4. سرطان کولورکتال 5. سرطان تخمدان 6. سرطان رحم 7. سرطان مثانه 8. سرطان غدههای لنفاوی 9. سرطان تیروئید 10. سرطان مری. در طی این سالها سرطان پستان در زنان استان مرکزی شایعترین سرطان میباشد. بیشترین میزان وقوع سرطان پستان در آمریکای شمالی مشاهده میگردد این درحالی است که کمترین میزان وقوع آن در آفریقا و آسیا مشاهده میشود در میان زنان اروپایی سرطان پستان پرشیوعترین سرطان محسوب میگردد. سرطان پستان تومور بدخیمی است که در سلولهای پستان شروع میشود. تومور بدخیم یک گروه از سلولهای سرطانی است که میتواند به بافتهای مجاور حمله کند یا در نقاط دور از بدن رشد یا گسترش یابد. عوامل خطر شناخته شده سرطان پستان عبارتاند از: سن، نداشتن فرزند، سن زیاد در اولین زایمان، شروع زود هنگام قاعدگی، یائسگی دیر هنگام، چاقی، مصرف الکل، سابقه خانوادگی سرطان پستان، مصرف قرصهای ضدبارداری و درمان هورمونی جایگزین.
ساختار پستان
زنان و مردان هر دو پستان دارند، اما زنان بافت پستان بیشتری نسبت به مردان دارند. پستانها شامل غدد پستان است. فقط غدد پستان در زنان میتوانند شیر را برای تغذیه کودک ایجاد کنند. به همین دلیل، پستانها اندامهای جانبی سیستم تولید مثل هستند. هر پستان دارای 15 تا 20 بخش یا لوب است که نوک پستان را مثل پرههای چرخ محصور میکنند. در داخل این لوبها، لوبهای کوچکتر قرار دارند که لوبول نامیده میشوند. در انتهای هر لوبول، ساختارهای کوچکی به نام بالب قرار دارند که تولید شیر میکنند. این ساختارها با هم اتصال یافته و توسط لولههای کوچک به نام کانالهای شیری نوک پستان منتقل میشود. نوک پستان در مرکز یک ناحیه تیره از پوست به نام آرئولا قرار دارد. آرئولا حاوی غدد کوچک است، که غده مونتگومری نام دارد.
پستانها با یک خط غیر قابل مشاهده به چهار قسمت فوقانی، تحتانی ، چپ و راست تقسیم میشوند. هر یک از این 4 منطقه یک ربع نامیده میشود. اکثر سرطانهای پستان در ربع بیرونی- فوقانی سینه، نزدیک به زیر بغل رشد میکنند. این به این دلیل است که این ناحیه دارای بافت غدد لنفاوی فراوان است. هر پستان بر روی یک عضله بزرگ به نام عضله اصلی سینهای در قفسه سینه قرار دارد. پستان یک منطقه نسبتا بزرگ را پوشش میدهد که این منطقه از زیر ترقوه به سمت زیر بغل و در عرض تا استخوان جناغ کشیده شده است.
اجزاء تشکیل دهنده پستان
قسمتهای تشکیل دهنده پستان شامل لوبولهای پستان، آلوئول، مجاری جمع کننده داخل و خارج لوبولی و بافت همبندی که شامل چربی، بافت بینابینی، عروق خونی و لنفاوی میباشد.
جزء اساسی لوبول پستان، آلوئول یا غده شیری است. آلوئول توسط یک لایه تک سلولی از سلولهای اپیتلیال ترشح کننده شیر مفروش میشود. مجـرای غیرعضلانی نازکی حفره آلوئول را به مجـرای جمـع کننـده داخـل لوبولی متـصل میکند. این مجاری عضلانی در نهایت از طریق 15ـ 20مجرای جمـع کننـده کـه به صورت شعاعی قرار گرفتهاند، از طریق نوک پستان به خارج مـیرسـند، بنـابراین متناسب با مجاری جمع کننده، 15ـ20 لوبول مجزای پـستانی وجـود دارد کـه هـر کدام حاوی آلوئولهای زیادی هستند.
سیستم لنفاوی پستان
پستان دارای عروق خونی و لنفاوی فراوان است. عروق لنفاوی مجاری باریک مشابه رگهای خونی هستند. آنها مایع لنفاوی را از پستان جمعآوری کرده و به گرههای لنفاوی در اطراف پستان انتقال میدهند. عروق لنفاوی و غدد لنفاوی بخشی ازسیستم لنفاوی هستند. چندین گروه از گرههای لنفاوی وجود دارند که مسئول تخلیه هر پستان هستند. این گروه ازگرههای لنفاوی در هر دو طرف بدن دیده میشود که شامل گرههای لنفاوی بالای ترقوهای که بالاتر از ترقوه هستند، گرههای لنفاوی زیرترقوهای که زیر ترقوه هستند، گرههای لنفاوی پستانی داخلی که در داخل قفسه سینه در اطراف استخوان جناغ قرارگرفتهاند. گرههای لنفاوی زیر بغل در زیر بازو قرار گرفته و در حدود 30 تا 50 گره لنفاوی میباشند آنها براساس میزان نزدیکی به عضله اصلی قفسه سینه به 3 سطح تقسیم میشوند. هنگام گسترش سرطان پستان، معمولا سرطان به غدد لنفاوی سطح I سپس به سطح II و سپس به سطح III گسترش مییابد. اگر سرطان به این گرهها رسیده باشد ممکن است به این معنا باشد که سلولهای سرطانی از طریق سیستم لنفاوی به سایر قسمتهای بدن گسترش یافته است.
رشد و توسعه پستان در زنان
پستانها در دوران بلوغ که معمولا بین 10 تا 12 سالگی اتفاق میافتد، شروع به رشد میکنند. در این زمان، پستانها به تغییرات هورمونی بدن پاسخ میدهند. این تغییرات شامل میزان سطوح بالای استروژن و پروژسترون در بدن است. پستانها شروع به ساخت چربی و مجاریها شروع به رشد و شاخهبندی میکنند. غدد پستان نیز در دوران بلوغ شروع به رشد میکنند. پوست پستان همراه با رشد پستان کشیدهتر میشود و ظاهری گرد ایجاد میکند. زنان جوان پستانهای چگالتر با بافت غدهای بیشتری، نسبت به زنان مسن دارند. به عنوان مثال در یک زن مسن، بسیاری از بافتهای غدهای و مجاری با چربی جایگزین میشوند. این باعث میشود که پستانها کمتر متراکم باشند. عضلات نیز خاصیت کشسانی خود را از دست میدهند، که این امرسبب تغییر شکل پستانها میشود. پستانهای زنان در اندازه و شکل، متفاوت است. اندازه آن بستگی به مقدار چربی در پستان دارد. پستانهای زن به ندرت یک اندازه هستند. یک پستان معمولا کمی بزرگتر یا کوچکتر، بالاتر یا پایینتر یا شکل متفاوتی از دیگری است. توسعه و عملکرد پستان بستگی به هورمون استروژن و پروژسترون دارد. استروژن هورمون زنانه است. این هورمون ویژگیهای جنسی زن مانند رشد و توسعه پستان را تحت تاثیر قرار داده و برای تولید مثل ضروری است. در اغلب موارد استروژن در بدن یک زن توسط تخمدانها ساخته میشود، اما مقدار کمی نیز از طریق غده فوق کلیه ساخته میشود. استروژن مجاری را بلند میکند و موجب ایجاد شاخههای جانبی میشود. پروژسترون دیگر هورمون جنسی زن ساخته شده در تخمدان است. نقش آن برای آمادهسازی رحم برای بارداری در طول هر دوره قاعدگی میباشد. پروژسترون تعداد و اندازه لوبولها را جهت آمادهسازی پستان برای تغذیه نوزاد افزایش میدهد. پس از تخمکگذاری، پروژسترون از طریق خونرسانی باعث رشد سلولهای پستان میشود. پروژسترون همچنین در تکمیل توسعه غدد پستان در دوران بارداری نقش دارد بنابراین زنان میتوانند پس از زایمان شیر تولید کنند.
بیماریهای پستان
شیوع بیماریها و مشکلات پستان در گروههای سنی زنان متفاوت است به طور کلی از بیماریهای پستان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تغییرات فیبروکیستی
شایعترین حالـت خـوشخـیم در پـستان، تغییـرات فیبروکیـستی اسـت. ایـن تغییرات قبل از یائسگی و به دلیل تغییرات هورمونی ایجاد میشـود. معمـولاً درد و حساسیت دو طرفه دارد از آن جا که این تغییرات با افزایش خطر سرطان پـستان همــراه نیــستند و در اکثــر زنــان تغییــرات فیزیولوژیــک بــه دلیل تغییــرات هورمــونی اســت، بــه ایــن دلیــل لفــظ بیمــاری فیبروکیــستیک برداشــته شــده اســت و بهتــر اســت ایــن حالــت را تغییــرات یــا حالــت فیبروکیــستیک بنامیم.
فیبروآدنوم
دومین گروه ضایعات خوشخیم پستان میباشد. شایعترین ضایعه پستانی در سنین زیر 25سال است که پس از یائسگی ضایعات پسرفت میکنند. به عبارت دیگر میتوان گفت که فیبروآدنوم شایعترین توده خوشخیم پستان است که معمولا به صورت یک توده منفرد در زنان جوان ایجاد میشود البته ممکن است متعدد هم باشد و بیشترین شیوع آن بین دهه دوم و سوم است. به طور کلی فیبروآدنوم در نزدیک به10% از زنان اتفاق میافتد و مسئول حدود 50% از بیوپسیهای انجام شده است که این میزان در زیر20سال به 75% میرسد (35) (36) (37). از لحاظ بالینی توده حدود کاملا مشخصی دارد و متحرک و نرم است با این وجود تشخیص با معاینه بالینی تنها در 50- 75% بیماران اتفاق میافتد. از لحاظ بافت شناسی فیبروآدنومها از اجزای فیبرواپیتلیال تشکیل میشوند و از لوبولهای حساس به هورمون منشا میگیرند. به طوری که تغییر در اندازه آنها در طول قاعدگی و سرکوب آنها بعد از یائسگی مشاهده شده است. تغییرات بافتشناسی که در بیماریهای خوشخیم پستان از جمله فیبروآدنوم اتفاق میافتد قسمتی از طیف تغییراتی است که در طول زندگی در بافت پستان صورت میگیرد. تئوریهای اندوکرین و غیراندوکرین زیادی در مورد علت بیماریهای خوشخیم پستان از جمله فیبروآدنوم مطرح شده است که از جمله آنها نقش هورمونهای تیروئیدی است. برخی مطالعات به شیوع افزایش یافته اختلالات تیروئید در بیماریهای خوشخیم و بدخیم پستان اشاره کردهاند و اختلالات تیروئیدی مختلفی از جمله خودایمنی، گواتر، هیپوتیروئیدی و هایپرتیروئیدی با این بیماریها ارتباط داده شدهاند. به گونهای که جایگزینی ید و هورمون تیروئیدی منجر به نتایج بالینی بهتری در بیماران مبتلا به بیماریهای خوشخیم پستان شدهاست.
پاپیلومای داخل مجرایی
پاپیلومای داخل مجرایی نوعی از ضایعات مربوط به مجاری پستان است که درون مجاری سینوسی شکل شیری ایجاد شده و باعث ایجاد حالت خونریزی از نوک پستان می شود با وجود اینکه 80% این ضایعات خوشخیم هستند در صورت وجود سریعا بایستی تحت درمان قرار گیرند.
تودههای پستانی
از دیرباز تودههای پستانی به عنوان یک علامت مهم انواع بیماریهـای پـستان اعم از بیماریهای خوشخیم و سرطان پستان شناخته شدهاند. در حال حاضر نیز تودههای پستان، از مهمترین علائـم سرطان پستان و انواع بیماریهای خوش خیم پستان هستند. کشف یک توده در پـستان مـیتوانـد از مهـمتـرین رخـدادهای ایجـاد کننـده اضطراب در زندگی یک زن باشد. بنابراین شناخت انواع تودههای پستان و ماهیت آنها و چگونگی برخورد با آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تودههای خوشخیم پستان
از تودههای خوشخیم پستان میتوان به کیستهای پستانی اشاره کرد. کیستها تودههای حاوی مایع هـستند کـه از اتـساع بخـشی از بافـت غددی پستان به وجود میآیند. کیستها در طبقهبندی تـودههـای شـایع پـستان قرار میگیرند و ممکن است از اندازههای کوچک و میکروسـکوپی تـا انـدازههـای بزرگ و قابل لمس وجود داشته باشند و اغلب آنهـا در طـی دوره 28روزه ماهانـه دچار تغییراتی میشوند. این تودهها در لمس معمولا متحرک و سفت هستند و حدود مشخـصی دارنـد. کیستها در هر سنی ممکن است دیده شوند. اما در حوالی 40 سالگی فراوانترند در زنی که در سنین پیش از یائسگی است، در صورتی که مایع تخلیه شـده خـونی نباشـد و توده پس از تخلیه مایع درون آن کاملا ناپدید شود، بـه هـیچ اقـدام دیگـری نیـاز نیست اما در مواقعی که مایع درون کیست، خونی باشد یا توده محتوی مایع پس از تخلیه کاملا از بین نرود و یا کیست طی مدت کوتاهی مجددا پدیدار شود، انجام بررسیهای دیگر ضروری است. در زنانی که در سنین بعد از یائسگی هستند، ارزیـابی کیـست از همـان ابتـدا توصیه میشود. در هر حال، معاینه مجدد برای بررسـی عـود کیـست، 4-6 هفتـه پس از تخلیه کامل کیست انجام می شود در صورتی که کیست دردناک باشد، تخلیه کیست به منظور کاهش یـا از بـین بردن درد انجام میشود. همچنین کیستهایی که در سـونوگرافی علائـم معمـول کیستهای ساده را نداشته باشند، باید تخلیـه شـوند. در صـورتی کـه قـسمتی از کیست را یک توده توپر تشکیل داده باشد، اقدام بعدی نمونهبرداری است.
گشادی مجرا و التهاب اطراف مجاری
مجاری اصلی پستان در زیر هاله پستان، در جریان تحلیل و پـسرفت پـستان در دوران یائسگی، کوتاه و گشاد میشوند و در سنین پـس از یائـسگی، مـیتواننـد بـا علائمی مثل ترشحات نوک پستان، توکشیدگی نوک پستان و توده قابل لمـس در پستان همراه باشـند. ایـن ضـایعات کـاملا خـوشخیم هستند ولی از آن جـا کـه علائـم فـوق ممکـن اسـت در سرطانهای پستان نیز دیده شوند، تشخیص نهایی با پزشک جراح است
آبسهها، حفرههایی محتوی چرک هستند که در اثر عدم درمـان عفونـتهـای پستان در مراحل اولیه ایجاد میشوند.
ندولاریتی، این حالت به معنای بزرگ شدن بافت غددی خود پستان اسـت، اغلـب بـا درد پستان همراه میباشد.
نکروز چربی در پستان از تغییرات بافت چربی به دنبال ضربه به پـستان ایجـاد میشود. این ضربه میتواند در تصادفات، سقوطها، جراحیهـا، عفونـتهـا و حتـی پرتو درمانی وارد شده باشد.
تومورهای بدخیم پستان
تودهها، شایعترین علامت سرطان پستان هستند. برخـلاف تـودههـای خـوشخیم پستان، تودههای بدخیم در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع، بیوقفه رشد کرده، به بافت اطراف و حتی به نقاط دوردست گسترش یافته و میتوانند در صورت عدم درمان منجر به مرگ شوند. این تودهها عموما بـه صـورت یـک تـوده سفت و بدون درد ظاهر میشوند که به بافت اطراف خود چسبیده اسـت و حـدود کاملا مشخصی هم ندارد.
اپیدمیولوژی سرطان پستان
طی دهههای اخیر با وجود موفقیتهایی در زمینه کنترل و پیشگیری از بیماریهای واگیر، میزان بروز و شیوع بیماریهای غیرواگیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است. در این بین، در برخی از کشورها سرطان بعد از بیماریهای قلبی- عروقی دومین علت مرگ و میر به شمار میرود. سرطان در ایران بعد از بیماریهای قلبی – عروقی ، سوانح و حوادث سومین علت مرگ و میر بوده و در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت به عنوان یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی محسوب میشود. در این میان، شیوع سرطان پستان حدود یک سوم از تمامی سرطانهای زنان را تشکیل میدهد و دومین سرطان شایع بعد از سرطان ریه و شایعترین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است. 8/0% موارد جدید سرطان پستان در مردان روی میدهد و موجب 2/0% مرگ ناشی از سرطان میشود. سن متوسط تشخیص این سرطان در مردان 68 سال میباشد. عوامل خطرزای سرطان پستان در مردان شامل افزایش سن، رادیاسیون، بیماریهای بیضه، ناباروری، چاقی، سیروزکبدی و بیماریهای ژنتیکی مانند سندروم کلاینفلتر و موتاسیون ژن BRCA است.
وضعیت سرطان پستان در دنیا
در تمام دنیا شایعترین علت مـرگ بـه دلیل سـرطان در زنـان سـرطان پـستان میباشد. میزان بروز بیماری در دنیا حدود 1384155مورد در سال است. بررسی آمار مربوط به سرطان پستان موید افزایش این بیماری در دنیا میباشد. به نظر میرسد تا سال 2025 ، 29درصـد افـزایش در میزان کنونی سرطان پستان و عمدتاً در کشورهای در حـال توسـعه ایجـاد شـود. بالاترین میزان شیوع ابتلا به سرطان پستان مربوط به کشور آمریکا با میزان 5/1% در طول5 سال میباشد. 1% ژاپنیها و 7% ساکنین اروپای شرقی در طول 5 سال گذشته یا پیش از آن به سرطان پستان مبتلا شده و با آن زندگی میکنند. این رقم برای ایران 2/1% در جمعیت است. شیوع این بیماری در کشورهای آسیایی پایینتر از کشورهای در حال توسعه است اما در این کشورها نیز رو به پیشرفت است. شیوع سرطان در کشورهای در حال توسعه کمتر از میزان آن در کشورهای صنعتی است (به استثنای ژاپن) اما نرخ بقای افراد مبتلا به سرطان پستان در کشورهای در حال توسعه در مجموع کمتر از کشورهای پیشرفته است که به دلیل تاخیر در تشخیص سرطان است. در کشورهای خاورمیانه نیز همانند کشورهای صنعتی، سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان است که 5 تا 10 درصد کل سرطانها را شامل میشود. سرطان پستان در مردان به ندرت دیـده مـیشـود و 400 مرگ تا سال 2000 در آمریکا ناشی از این سرطان برآورد شده اسـت. در سـال 2007، 2030 مورد ابتلا یعنی حدود 1 درصـد کـل سـرطانهـای پـستان و 450 مرگ ناشی از سرطان پستان، در مردان گزارش شدهاست.
وضعیت سرطان پستان در ایران
میزان بروز سرطان پستان در ایران به میزان 20 مورد جدید در هر 100000زن در سال است که برابر 6000 مورد جدید در هر سال است. به طوری که در استان مازندران (9/23)، کرمان (9/16)، گلستان (7/15)، گیلان (6/12) و در اردبیل (6/7) در هر 100000 نفر است(58). میزان خام بروز سرطان پستان در ایران معادل 4/22در هر 100هزار زن برآورد گردیده و دادههای موجود حکایت از آن دارد که بیماری در ایران روند افزایشی در پیش گرفته و از سال 1378به بعد مقام اول را در بین سرطانهای ثبت شده برای زنان در سطح کشور دارا میباشد. توزیع بروز بیماری در گروههای مختلف سنی بین زنان ایرانی و زنان غربی متفاوت است .مقالات موجود نشان میدهد که میانگین سن بیماران در کشورهای غربی بیشتر از 55 سال و در ایران حدود 10سال پایینتر است که میتواند به دلیل وجود عوامل سرطانزا در محیط و یا ازدواجهای فامیلی باشد. سرطان پستان پراکندگی استانی نسبتاً یکسانی داشته و در تمامی استانها در صدر موارد سرطانی گزارش شده قرار دارد به جز در اردبیل که پس از سرطانهـای معده و مری و در استان کهگیلویه بویراحمد، بعد از سرطان پوسـت، قـرار دارد. در مطالعهای که در ایران توسط دکتر سجادی و همکارانش انجام شد، سرطان پستان در زنان برابر با 1/17در صد هزار نفر جمعیت، رتبه اول سـرطان در زنان بود، این رقم در بانوان به 24در صدهزار رسیده است.
انواع سرطان پستان
سرطان پستان، به عنوان دومین عامل عمده ازسرطانهای مرتبط با مرگ و میر محسوب میشود و بیماری است که با تغییرهیستوپاتولوژی، زیست شناسی و پاسخ به درمان سیستمیک همراه است. سرطان پستان را میتوان با در نظرگیری علت بروز، پاسخ به درمان، منشا و خصوصیات بافتشناسی تقسیمبندی کرد. امروزه سرطان پستان را به منظور تسهیل در فرایند درمان با به کارگیری انواع خاصی از رژیمهای درمانی، طبقهبندی میشود.
تقسیم بندی بر اساس علت بروز
سرطان پستان را میتوان به صورت ساده و بر اساس علت بروز به دو دسته ارثی و فردی طبقهبندی کرد. استعداد ارثی ابتلا به سرطان پستان به وسیله جهش هتروزیگوت در رده سلولهای جنسی مربوط به ژنهای جلوگیری کننده از ایجاد تومور حاصل میشود. ژنهایی که استعداد نفوذ بالایی را از خود نشان میدهند. مشخصه مهم دیگر این نوع سرطان پستان (ارثی) بروز زودرس آن در سالهای پیش از یائسگی است که به دلیل افزایش خطر از دست دادن هتروزیگوسیتی از دست دادن بیان ژنهای مربوط به تعمیر آسیبهای DNA رخ میدهد. در مقابل سرطان پستان از نوع ارثی که تنها 5 تا 10 درصد از موارد سرطانی را شامل میشود. اکثر موارد سرطان پستان به نوع غیر ارثی یا پراکنده تعلق دارند. این نوع از طریق افزایش تجمعی از ژنهای جهش یافته تعمیر نشده ذخیره شده در سلولهای سوماتیکی (و نه جهشهای موجود در سلولهای جنسی) حاصل میشود توسعه تومورهای غیرارثی سرطان پستان معمولا با فعالسازی جهشهای موجود در انکوژنها آغاز میشود.
تقسیم بندی بر اساس بیان گیرندههای هورمونی
طبقهبندی دوم سرطان پستان بر اساس مثبت بودن گیرندههای هورمونی میباشد. گیرندههای اصلی این سیستم طبقهبندی، شامل گیرندههای استروژن (ER) ، گیرندههای پروژسترون (PR) و گیرندههای فاکتور رشد اپیدرم (EGFR) میباشند. به این ترتیب، تومورهای پستان را میتوان به سه دسته مختلف طبقهبندی کرد: اول سرطان پستانی که در آن گیرندههای هورمونی مثبتاند (بیش از حد بیان شدهاند) دوم سرطان پستانی که در آن گیرندههای هورمونی منفی بوده (کمتراز حد نرمال بیان شدهاند) وگیرنده HER2مثبت است (بیش از حد نرمال بیان شده است) و سوم سرطان پستان سهگانه منفی که در آن هیچ یک از این گیرندهها بیان نمیشوند. معمولا، سرطانهایی با گیرندههای هورمونی مثبت در برابر استفاده از تعدیل کنندههای گیرنده استروژنی انتخابی پاسخگو میباشند به عنوان مثال میتوان به تاموکسیفن و رالوکسیفن یا تعدیلکنندههای انتخابی گیرنده استروژن (SERDs) مانند Fulvestrant برای کاهش نرخ رشد سلولهای سرطانی به کار گرفته میشود، اشاره کرد. در بیماران مبتلا به سرطان پستان با گیرندههای هورمونی منفی و بیان بالای HER2 رژیم درمانی به طور معمول و دورهای از Trastuzumab و دیگر آنتاگونیستهای HER2 تشکیل شده است. بیماران مبتلا به سرطان پستان با سه گیرنده منفی به عنوان کمشانسترین بیماران از لحاظ بقا محسوب میشوند که در آنها هم گیرندههای هورمونی پاسخگو نمیباشند و هم گیرندههایHER2 منفی میباشند اگرچه سرطانهای پستان از نوع هر سه گیرنده منفی به عوامل شیمیدرمانی رایج پاسخ میدهند اما آنها اغلب عود کرده و پس از متاستاز حالت تهاجمی به خود میگیرند.
تقسیم بندی بر اساس محل پیدایش سرطان
سرطان پستان ممکن است در مناطق مختلف پستان شروع شود از جمله این موارد میتوان به مجاری، لوبولها و بافت پستان اشاره کرد که بر این اساس سرطان پستان را به انواع سرطان پستان غیرتهاجمی، سرطان پستان تهاجمی، سرطان پستان التهابی و بیماری پاژه پستان تقسیم بندی میکنند.
سرطان پستان غیرتهاجمی یا موضعی
سرطان پستان غیر تهاجمی به سرطان ایجاد شده در مجاری یا لوبولهای پستان مربوط میگردد بر این اساس دو نوع سرطان غیرتهاجمی پستان وجود دارد: کارسینومای مجاری موضعی (DCIS) و کارسینومای لوبولارموضعی (LCIS).
کارسینومای مجاری درجا
این نوع سرطان شایعترین نوع سرطان پستان غیر تهاجمی است. کارسینومای مجاری درجا بدین معنی است که سرطان تنها در پوشش مجاری شیری قرار داشته و توانایی گسترش از طریق دیوارههای کانال به بافت پستان ندارد، بنابراین نمیتواند به گرههای لنفاوی یا سایر قسمتهای بدن گسترش یابد. به همین دلیل، کارسینومای مجاری درجا همواره مرحله صفر سرطان پستان در نظر گرفته میشود، با وجود اینکه درجه آن میتواند متفاوت باشد. برای اکثر زنان با این نوع و مرحله سرطان، درمان موفق خواهد بود. کارسینومای مجاری درجا هیچگونه علامت و نشانهای نداشته و معمولا با معاینه بالینی پستان مشخص نمیشود. یکی از بهترین روشها برای تشخیص زودرس کارسینومای مجاری درجا ماموگرافی است درمان کارسینومای مجاری درجا معمولا لامپکتومی است، گاهی اوقات به دنبال لامپکتومی پرتو درمانی نیز صورت میگیرد به علاوه هورمون درمانی نیز ممکن است پس از جراحی ارائه شود. اگرچه کارسینومای مجاری درجا کشنده نیست اما میتواند عود کرده و خطر ابتلا به سرطان پستان مهاجم را در آینده افزایش دهد. درجات بالاتری از کارسینومای مجاری درجا با افزایش خطر ابتلا به سرطان پستان تهاجمی همراه است.
کارسینومای لوبولار درجا
هنگامی رخ میدهد که سلولهای غیرطبیعی در غدد تولید کننده شیر (لوبولها) رشد و توسعه پیدا کنند، اما سرطان توانایی عبور از طریق دیواره لوبولها را نداشته و نمیتواند به سایر قسمتهای بدن گسترش یابند. کارسینومای لوبولار درجا به عنوان یک سرطان واقعی محسوب نمیشود و تهدید کننده زندگی نیست، اما نشان میدهد که یک زن در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان مهاجم در هر دو پستان قرار دارد. کارسینومای لوبولار درجا به ندرت یک توده یا تغییراتی که توسط ماموگرافی قابل شناسایی باشد، ایجاد میکند که معمولا از طریق بیوپسی تشخیص داده میشود.
بسیاری از موارد کارسینومای لوبولار درجا تشخیص داده نمیشوند و مشکلی ایجاد نمیکنند. کارسینومای لوبولار درجا اغلب در زنان قبل از یائسگی بین 40 تا 50 سالگی یافت میشود. کارسینومای لوبولار درجا به تنهایی ممکن است نیاز به درمان نداشته باشد و همیشه به سرطان پستان مهاجم منجر نمیشود، اما معمولا بیماران ازمعاینات پستان به طور منظم توسط یک متخصص مراقبتهای بهداشتی از طریق ماموگرافی و برخی موارد MRI هر دو پستان بهرهمند میشوند. اگر کارسینومای لوبولار درجا همراه با بیان بالای گیرنده هورمونی باشد، گزینه هورمون درمانی را به عنوان یک اقدام پیشگیرانه برای کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان مهاجم استفاده میشود.
سرطان پستان تهاجمی
کارسینومای مجاری مهاجم
کارسینومای مجاری مهاجم (IDC) رایجترین نوع سرطان پستان مهاجم است (گاهی اوقات نفوذ کارسینومای نفوذ کننده مجاری یا آدنوکارسینوم داکتال نامیده میشود). تا 80٪ از سرطانهای مهاجم پستان کارسینومای مهاجم مجاری است که در یک مجاری عبوری شیر شروع شده و از طریق دیواره مجاری عبور کرده و به بافت اطراف پستان حمله میکند و قادر به گسترش (متاستاز) به غدد لنفاوی و سایر قسمتهای بدن خواهد داشت. علائم و نشانههای کارسینومای مهاجم مجاری میتواند شامل موارد زیر باشد: یک توده در ناحیه پستان یا زیر بغل، تغییرات پوست مانند قرمزی، ضخیم شدن، سوزش، درد پایدار در ناحیه پستان ، تورم، تغییرات در نوک پستان به همراه ترشحات. کارسینومای مجاری مهاجم معمولا توسط ماموگرافی تشخیص داده میشود و از طریق یکسری از آزمایشات دنبال کننده شامل ماموگرامهای تشخیصی و یا اولتراسوند و بیوپسی مورد تایید قرار میگیرد. در طول تشخیص، مرحله و درجه سرطان پستان مشخص شده و نمونه های بافتی جمع آوری شده در طی بیوپسی برای تعیین گیرنده هورمونی و وضعیت HER-2 مورد استفاده قرار میگیرند. کارسینومای مجاری مهاجم را میتوان بر اساس ظاهر و رفتار سلولهای سرطانی به انواع مختلف تقسیم کرد که عبارتاند : کارسینوم غدهای، کارسینومای لولهای ، کارسینوم مدولاری و کارسینوم میکروپاپیلاری.
درمان کارسینومای مهاجم مجاری معمولا شامل جراحی (لامپکتومی یا ماستکتومی) است. لامپکتومی عبارت است جراحی با هدف حفظ پستان که در آن توده سرطانی خارج میشود، درحالی که ماستکتومی، جراحی به منظور تخلیه پستان به همراه توده سرطانی است. اکثر خانمهایی که لامپکتومی دارند، پرتو درمانی نیز خواهند داشت. درمانهای دیگر که اغلب مورد استفاده قرار میگیرند عبارتاند از: شیمی درمانی، هورمون درمانی و درمانهای هدفمند HER2 که بسته به وضعیت گیرندههای تومور خواهد داشت.
کارسینومای لوبولارمهاجم
سرطان لوبولار مهاجم (ILC) در حدود 10٪ از موارد سرطان پستان تهاجمی منجر میشود. سرطان لوبولار مهاجم از غدد تولید کننده شیر (لوبولها) در پستان شروع میشود، از طریق لوبولها عبور کرده و به بافتهای اطراف آن حمله میکند. بنابراین ممکن است قادر به گسترش (متاستاز) به غدد لنفاوی و سایر قسمتهای بدن باشد. سرطان لوبولار مهاجم یک توده مجزا ایجاد نمیکند، بلکه سلولها در یک خط رشد میکنند و منجر به ضخیم شدن بافت پستان میشود. سرطان لوبولار مهاجم میتواند در نقاط مختلف در داخل پستان و یا در هر دو پستان رخ دهد. علائم آن شبیه به کارسینومای مهاجم مجاری است. از آن جایی که سلولها در یک خط رشد میکنند و نه به شکل یک توده، سرطان لوبولار مهاجم میتواند توسط ماموگرافی قابل دیدن باشد.
سایر تکنیکهای تصویربرداری مانند سونوگرافی یا MRI ممکن است استفاده شود، اما اغلب بیوپسی برای تشخیص سرطان لوبولار مهاجم مورد نیاز است. همانند کارسینومای مهاجم مجاری، بر اساس ظاهر و رفتار سلولهای سرطانی چندین نوع از سرطان لوبولار مهاجم وجود دارد. در اغلب موارد سرطان لوبولار مهاجم، گیرنده هورمونی HER2 مثبت است و بنابراین ممکن است به درمان هورمونی پاسخ دهد. سرطان لوبولار مهاجم نیز با استفاده از جراحی، اشعه، شیمی درمانی و درمان هدفمند HER-2 مورد درمان قرار میگیرد.
سرطان پستان التهابی (IBC)
این نوع غیر معمول از سرطان پستان مهاجم حدود 1 تا 3 درصد از سرطانهای پستان را تشکیل میدهد. این امر در زنان جوانتر شایعتر است. در مراحل اولیه، سرطان پستان التهابی اغلب با عفونت اشتباه گرفته میشود بنابراین بایستی به پزشک متخصص مراجعه شود سرطان پستان التهابی در مجاری شیری پستان شروع میشود و به عروق لنفاوی گسترش مییابد.
علائم آن توسط سلولهای سرطانی موجود در عروق لنفاوی ایجاد میشود. علائم شامل قرمزی و تورم سینه، احساس گرم شدن پوست به هنگام لمس کردن ، حفره حفره شدن پوست پستان نظیر پوست پرتقال ، تغییر در ظاهر نوک پستان و درد پستان است. پستان ممکن است بزرگتر، سختتر، همراه با خارش باشد. تشخیص سرطان پستان التهابی گاهی اوقات دشوار است. روشهای تصویربرداری، مانند اولتراسوند یا MRI و بیوپسی اغلب برای شناسایی و تشخیص سرطان پستان التهابی مورد نیاز است. این نوع سرطان دارای فرصت بیشتری جهت گسترش است و میتواند نسبت به درمان سختتر و حالت تهاجمی بیشتری نسبت به سرطان مجاری مهاجم یا سرطان لوبولار مهاجم داشته باشد. درمان معمولا شامل ترکیبی از روشهای شیمی درمانی، جراحی، پرتودرمانی، هورموندرمانی و در صورت لزوم درمان هدفمند HER-2 است.
بیماریهای پاژه نوک پستان
در بیماری پاژه، سلولهای سرطانی در داخل و اطراف نوک پستان رشد میکنند. بیماری پاژه یکی دیگر از انواع معمول سرطان پستان است که کمتر از 5٪ از سرطانهای پستان را تشکیل میدهد.
این بیماری در زنان بالای 50 سال رایج است. علائم شامل خارش پایدار و پوسته پوسته شدن نوک پستان است که در طول زمان بدتر شده و موجب گرگرفتگی و درد نوک پستان میشود. پاژه اغلب تنها در نوک یک پستان یافت میشود. بسیاری از افراد مبتلا به بیماری پاژه نوک پستان نیز ممکن است یکی دیگر از انواع سرطان پستان مانند DCIS یا IDC را در همان سینه، داشته باشند. در تقریبا نیمی از بیماران مبتلا به بیماری پاژه یک توده در پستان ممکن است در حین معاینه فیزیکی احساس شود. در بعضی موارد پاژه ممکن است به آرئولا یا سایر مناطق پستان گسترش یابد. اگر بیماری پاژه مشکوک باشد، آزمایشهای اضافی دیگری مانند بیوپسی انجام خواهد شد تا تشخیص را تایید کند و تصویربرداریهایی مانند ماموگرام و یا سونوگرافی ممکن است برای جستجوی سرطان در مناطق دیگر پستان استفاده شود. جراحی معمولا اولین دوره درمان برای بیماری پاژه است. درمانهای اضافی بستگی به نوع عمل جراحی (مثلا اینکه چه مقدار بافت پستان برداشته میشود) دارد.
سرطان پستان در مردان
همه افراد، چه مرد و چه زن، با سلولهای متفاوتی از پستان متولد میشوند. حتی اگر در مردان پستانهای تولید شیر توسعه نیابند، سلولها و بافت پستان یک مرد توانایی سرطانی شدن را خواهند داشت. با این حال، سرطان پستان در مردان بسیار نادر است. کمتر از یک درصد از موارد سرطان پستان در مردان ایجاد میشود و تنها یک در هر هزار نفر از آنها با سرطان پستان تشخیص داده میشوند. سرطان پستان در مردان معمولا به عنوان یک توده سخت در زیر نوک پستان و آرئول مشاهده میشود. مردان در مقایسه با زنان، از مرگ و میر بیشتری نسبت به زنان برخوردارند، عمدتا به این دلیل که آگاهی از ابتلا در میان مردان کمتر است و احتمال کمتری وجود دارد که یک مرد به سرطان پستان مبتلا شود در نتیجه میتوان گفت که این مرگ و میر زیاد ناشی از تأخیر در جستجوی درمان است. مردان مبتلا به سرطان پستان، اغلب از نوع کارسینومای نفوذی مجاری است، به این معنی است که سلولهای داخل مجاری یا در اطراف آن شروع به حمله به بافت اطراف میکنند. به ندرت ممکن است یک مرد مبتلا به سرطان التهابی پستان، یا بیماری پاژه نوک پستان تشخیص داده شود.
عوامل خطر سرطان پستان در مردان
عوامل خطر سرطان پستان در مردان شامل :
• قرار گرفتن در معرض تابش
• سطوح بالای هورمون استروژن
• سابقه خانوادگی سرطان پستان، به ویژه سرطان پستان که مربوط به ژن BRCA2 است.
علائم و نشانههای سرطان پستان در مردان
علائم و نشانههای سرطان پستان مردان میتواند علائم مشابهی با سرطان پستان در زنان داشته باشد، به عنوان مثال وجود یک توده در پستان. میزان بقا و درمان برای مردان مبتلا به سرطان پستان بسیار شبیه به زنان است. تشخیص زود هنگام سرطان پستان، گزینههای درمان را افزایش میدهد و اغلب خطر ابتلا به سرطان پستان را کاهش میدهد.
تستهای ژنتیکی و سرطان پستان مردان
اگرچه نتایج درمان (با مرحله تشخیص مشابه) بسیار مشابه با زنان است، یک مرد مبتلا به سرطان پستان نیز باید یک مشاور ژنتیک را برای مشاوره در نظر بگیرد. اگر یک مرد برای یک ژن معیوب (بیشتر BRCA1 یا BRCA2) مثبت باشد، که میتواند بنابر تشخیص در آینده به سرطان پستان مبتلا شود و فرزندانش50٪ احتمال دریافت ژن معیوب را خواهند داشت.
• احتمال ابتلای پسر یک مردی (به سرطان پستان) که ژن BRCA2 معیوب را به ارث برده است، تنها 6% است.
• احتمال ابتلای دختر یک مردی (به سرطان پستان) که مبتلا به سرطان پستان بوده و ژن معیوب را به ارث برده است، بین 40 تا 80 درصد است.
• مردان با استعداد ژنتیکی ابتلا به سرطان پستان، در معرض خطر ابتلا به سرطان پروستات در سن جوانتر از حد معمول قرار داشته و تشخیص داده میشوند.
ژنتیک سرطان پستان
تمامی سرطانها دارای یک اساس ژنتیکی هستند. جهش ژنهای خاص، انکوژنها و یا ژنهای سرکوبگر برای آغاز تشکیل تومور حیاتی است. جنبه دیگر ژنتیکی بودن سرطان این است که یک تومور خاص با تجمع کافی جهشها در یک سلول آغاز میشود و اجازه گریز از کنترل طبیعی، تکثیر سلولی به آن میدهد. بنابراین تمام زادههای آن سلول این جهشها را به ارث خواهند برد و در ادامه این احتمال وجود دارد جهشهای دیگری نیز ایجاد شود. سرطان پستان از نظر توارث به دو دسته ارثی و غیرارثی تقسیم میشود سرطان پستان از نوع ارثی که تنها 5 تا 10 درصد از موارد سرطانی را شامل میشود. اکثر موارد سرطان پستان به نوع غیرارثی یا پراکنده تعلق دارد این نوع از طریق افزایش تجمعی از ژنهای جهش یافته تعمیر نشده در سلولهای سوماتیکی (و نه جهشهای موجود در سلولهای جنسی) حاصل میشود. توسعه تومورهای غیر ارثی سرطان پستان معمولا با فعال سازی جهشهای موجود در انکوژنها آغاز میشود. موتاسیون در ژنهای BRCA1وBRCA2 مسئول 80% سرطانهای ارثی هستند این نشان دهنده عملکرد مهم این ژنها در حالت طبیعی است. جهش در ژن BRCA1 به تولید پروتئینهای کوتاه و غیرعملکردی منجر میشود این ژن به همراه BRCA2 عملکردهای بسیار مهمی از جمله سرکوب تومور و تعمیر DNA دارند. ژنهای سرکوبگر تومور با عملکردی طبیعی جهت جلوگیری از سرطان ضروریاند و سلولی که نتواند ترمیم آسیبهای موجود در DNA را انجام دهد، مستعد سرطانی شدن است. جهش در این دو دسته ژن لزوما نشان دهنده احتمال بروز حتمی سرطان پستان نیست لذا ژنهای دیگر و حتی عوامل محیط میتوانند تاثیر بسزایی در ایجاد سرطان پستان داشته باشند.
پروتوانکوژنها و انکوژنها
پروتواونکوژنهـا ژنهـای طبیعـی هسـتند کـه دسـتور حرکت را در کنترل تقسیمات سلولی صـادر مـیکننـد. اگـر پروتواونکوژنی دچار تغییـر در مـادهی ژنتیکـی خـود شـود، بـه اونکوژن تبدیل میشود که سلول را وادار بـه تقسـیم و تکثیـر مکرر و خارج از کنترل مینمایند، اونکوژنها باعث مـیشـوند، سلول در چرخهی سلولی بماند و به تقسیم مکرر خود ادامه دهـد. در واقع انکوژن ، ژن جهش یافتهای است که محصول پروتئینی آن در مقادیر بالایی تولید میشود یا فعالیت آن افزایش یافته است و اکثرا به صورت غالب عمل میکنند. اصطلاح غالب به خصوصیتی اشاره میکند که تنها یک جهش در یک آلل برای کسب یک نتیجه، کافی است. از شناخته شدهترین پروتوانکوژنها میتوان بهC-myc ، Her2/neuو Cyclin D اشاره نمود.
ژنهای سرکوبکننده تومور
در مقابل ژنهایی که فرمـان حرکـت را صـادر مـیکننـد، ژنهای دیگری نیز در سلولها وجود دارند کـه فرمـان ایست میدهند و در واقع مثل ترمز اتومبیل عمل میکنند. اگر سلولی دچار جهش در ژنهای سرکوب کننده خود شود، توانائی توقـف را از دست میدهد. توقف برای سلولها الزامی اسـت چـرا کـه توقف رشد و تکثیر به سلول اجازه میدهد که هرگونه آسیب به DNA را کشف و ترمیم کند و این ترمیم باید قبل از ورود سلول به مرحله بعدی تکثیر سلولی انجام شود تا از ورود سـلولهـای بیمار به مراحل بعدی رشد پیشگیری شود. در واقع ژنهای سرکوب کننده تومور پروتئینهایی را کد میکنند که در توقف ، عدم تشکیل و رشد تومور نقش دارند وقتی جهشها سبب از بین رفتن عملکرد این ژنها میشوند، عدم کنترل و مهار رشد رخ میدهد در نتیجه امکان رشد فراهم میشود. این دسته از ژنها در طبیعت به صورت مغلوب عمل میکنند، زیرا معمولا یک آلل سالم برای مهار رشد کافی است بنابراین برای از دست دادن عملکرد به صورت فنوتیپی هر دو آلل ژن بایستی جهش یافته باشند. از شناخته شدهترین ژنهای سرکوب کننده تومور میتوان بهP53 ، ATM ، BRCA1 وBRCA2 اشاره نمود.
مرحلهبندی سرطان پستان
مرحلهبندی یک روش توصیفی جهت تعیین موقعیت سرطان است که میزان رشد و گسترش سرطان را نشان میدهد پزشکان از آزمایشهای تشخیصی برای تعیین مرحله سرطان استفاده میکنند. دانستن این مرحله به پزشک جهت انتخاب بهترین روش درمانی کمک میکند.
سیستم مرحله بندی TMN
رایجترین ابزاری که پزشکان برای توصیف مرحله سرطان استفاده میکنند، سیستم مرحله بندی TNM است.
Tumor (T) : نشان دهنده اندازه تومور و موقعیت آن است.
Node (N) : نشان دهنده موقعیت و میزان گسترش تومور به گرههای لنفاوی است.
Metastasis (M) : نشان دهنده مهاجرت سرطان (از اندام اولیه) به سایر قسمتهای بدن است.
ترکیب نتایج موارد فوق تعیین کننده مرحله سرطان برای هر فرد میباشد. براساس مطالب مذکور5 مرحله وجود دارد : مرحله 0 (صفر)، که کارسینومای مجاری غیر مهاجم درجا (DCIS) است و مراحل 1 تا 4 برای سرطانهای پستان مهاجم مورد استفاده قرار میگیرند. این سیستم مرحلهبندی شرایط مناسبی جهت توصیف سرطان فراهم میکند به گونهای که به کمک آن پزشک میتواند بهترین روش درمانی را انتخاب کند.
جزئیات کامل هر قسمت سیستم مرحله بندی TNM به صورت زیر است :
تومور(T)
در سیستم مرحله بندی TNM، از حرف T به همراه عدد (از صفر تا 4) برای نشان دادن اندازه و موقعیت تومور استفاده میشود. بعضی مراحل به گروههای کوچکتر تقسیم میشوند که به توصیف جزئیات تومور میپردازند.
TX : تومور اولیه قابل اندازهگیری نمیباشد.
T0 : شواهدی از سرطان در پستان وجود ندارد.
Tis: به کارسینومای درجا اشاره دارد یعنی اینکه سرطان در داخل مجاری یا لوبولهای بافت پستان قرار دارد و به بافت اطراف آن در پستان گسترش نیافته است بر این اساس انواعی از کارسینومای درجای پستان وجود دارد:
Tis (DCIS) : DCIS یک سرطان غیر تهاجمی است، اما اگر برداشته نشود، میتواند بعدا به سرطان پستان تهاجمی تبدیل شود. DCIS به این معنی است که سلولهای سرطانی در کانالهای پستان یافت شدهاند و از لایهی بافتی که در آن منشا گرفتهاند، نتوانستهاند عبور کنند.
Tis (LCIS) : کارسینوم لوبولار درجا (LCIS) سلولهای غیر طبیعی موجود در لوبولها یا غدد پستان را توصیف میکند. LCIS سرطان نیست، اما خطر ابتلا به سرطان پستان تهاجمی را افزایش میدهد.
Tis (Paget’s): بیماری پاژه نوک پستان، یک شکل نادر از سرطان غیر تهاجمی ابتدائی میباشد که تنها در سلولهای پوست نوک پستان وجود دارد. گاهی اوقات بیماری Paget با یک سرطان پستان تهاجمی همراه است. در صورت وجود سرطان پستان مهاجم، آن را با توجه به مرحله تومور مهاجم طبقهبندی میکنند.
T1 : بخش تهاجمی تومور در پستان 20 میلیمتر یا کوچکتر از اندازه آن در وسیعترین قسمت آن است. این اندازه کمتر از یک اینچ است این مرحله بسته به اندازه تومور به 3 مرحله کوچکتر تقسیم میشود:
T1a تومور بزرگتر از1 میلیمتراست، حداکثرتا 5 میلیمتر یا کوچکتر است.
T1b تومور بزرگتر از5 میلیمتر است، حداکثر تا 10 میلیمتر یا کوچکتر است.
T1c تومور بزرگتر از 10 میلیمتر است، حداکثر تا 20 میلیمتر یا کوچکتر است.
T2: بخش تهاجمی تومور بزرگتر از 20 میلیمتر است در حالیکه بزرگتر از 50 میلیمتر نمیباشد.
T3: بخش تهاجمی تومور بزرگتر از 50 میلیمتر است.
T4: دراین مرحله تومور به گروههای زیر تقسیم میشود:
T4a: به این معنی است که تومور به دیواره قفسه سینه نفوذ کرده است.
:T4b زمانی است که تومور به پوست نفوذ کرده است.
T4c: سرطانی است که به دیواره قفسه سینه و پوست نفوذ کرده است.
T4d: سرطان التهابی پستان است.
گره لنفاوی (N)
“N” در سیستم TNMوضعیتی برای گرههای لنفاوی است. گرههای لنفاوی زیر بازو، بالا و پایین ترقوه و زیر استخوان سینه قرارگرفتهاند و منطقه گرههای لنفاوی نامیده میشوند.گرههای لنفاوی موجود در سایر نقاط دیگر بدن، گرههای لنفاوی دور نامیده میشوند. اگر پزشک قبل از عمل گرههای لنفاوی را بر اساس آزمایشهای دیگر و یا از طریق معاینه فیزیکی ارزیابی کند، حرف “C” مربوط به حالت “بالینی” در مقابل حرف “N” مربوط به گره لنفاوی قرار میگیرد. اگر ارزیابی گرههای لنفاوی بعد از جراحی ، که یک ارزیابی دقیقتر است، صورت گیرد. در مقابل حرف “N” مربوط به گره لنفاوی یک حرف”p” مربوط به حالت پاتولوژی قرار میگیرد. اطلاعات زیر نشان دهنده حالت پاتولوژیک است.
NX: گرههای لنفاوی قابل ارزیابی نمیباشند.
N0 : سرطان در گرههای لنفاوی یافت نشد.
N0 (i+) : وقتی که مناطق بسیار کوچک از “سلولهای تومور” از گره لنفاوی زیر بغل خارج شدهاند که این میزان معمولا کمتر از 2/0 میلیمتر یا کمتر از 200 سلول است. در این مرحله، گرهها هنوز N0 نامیده میشوند، اما “+i” نیز بایستی ذکر گردد.
N1mic: تومور درگرههای لنفاوی زیر بغل وجود داشته و بزرگتر از 2/0 میلیمتر، اما کمتر از 2 میلیمتراست و تنها از طریق یک میکروسکوپ قابل رویت میباشد که به عنوان متاستاز کوچک نامیده میشود.
N1: سرطان به 1 تا 3 گره لنفاوی زیر بغل گسترش یافته و حداقل 2 میلیمتراست. که این حالت یک متاستاز بزرگ نامیده میشود.
N2: سرطان درون گرههای لنفاوی به یکی ازگروههای زیر تقسیم میشود:
N2a: زمانی است که سرطان به 4 تا 9 گره لنفاوی زیر بغل گسترش یافته است.
N2b: زمانی است که سرطان به غدد لنفاوی داخل پستانی (حتی بدون گسترش به گرههای زیر بغل) پیشروی کرده است.
N3: سرطان در یکی از گروههای زیر قرار دارد:
N3a : زمانی است که سرطان به 10 یا بیشتر از گرههای لنفاوی زیر بغل یا گره لنفاوی زیر ترقوه، گسترش یافته است.
N3b : زمانی است که سرطان به گرههای پستانی داخلی و گرههای زیر بغل گسترش یافته است.
N3c : زمانی است که سرطان به گرههای لنفاوی واقع در بالای ترقوه که به نام گرههای لنفاوی بالای ترقوهای شناخته میشوند، گسترش یافته است.
متاستاز(M)
“M” در سیستم TNM نشان دهنده گسترش سرطان به سایر قسمتهای بدن است.
MX: مسافت گسترش قابل ارزیابی نمیباشد.
M0: این بیماری متاستاز نشده است.
M0 (i+): هیچ شواهد بالینی از متاستاز در فواصل دور وجود ندارد شواهد میکروسکوپیای از سلولهای توموری موجود در خون، مغز استخوان یا دیگر گرههای لنفاوی که بزرگتر از 2/0 میلیمتر نیستند، یافت میشود.
M1: شواهدی از متاستاز به بخش دیگری از بدن وجود دارد، به این معنی که سلولهای سرطانی پستان در حال رشد در سایر اندامها هستند.
گروه بندی مراحل سرطان پستان
پزشکان با ترکیب وضعیت گرههای لنفاوی، درجه تومور و متاستاز مرحله سرطان را تعیین میکنند.
Stage 0 : مرحله صفر توصیف کننده سرطانی است که فقط در کانالها و لوبولهای بافت پستان است و به بافت اطراف آن در پستان گسترش نیافته است. همچنین سرطان غیر تهاجمی نامیده میشود (Tis، N0 ، M0) (70).
Stage IA : تومور کوچک، تهاجمی است و به گرههای لنفاوی گسترش نیافته است (T1، N0، M0).
Stage IB : سرطان تنها به گرههای لنفاوی زیر بغل گسترش یافته و بزرگتر از 2/0 میلیمتر و کمتر از 20 میلیمتر میباشد (T0 یا T1، N1mic، M0)
Stage IIA : این مرحله شرایط زیر را میتواند داشته باشد :
– شواهدی از تومور در پستان وجود ندارد، اما سرطان به گرههای لنفاوی زیر بغل گسترش یافته اما به قسمتهای دور بدن گسترش پیدا نکرده است (T0، N1 ، M0) .
– تومور 20 میلیمتر یا کوچکتر است و به گرههای لنفاوی زیر بغل گسترش یافته است (T1، N1، M0).
– تومور بزرگتر از 20 میلیمتر است اما نه بزرگتر از 50 میلیمتر و به گرههای لنفاوی زیر بغل گسترش نیافته است (T2، N0، M0)
مرحله IIB : هر یک از این شرایط میتواند باشد:
– تومور بزرگتر از 20 میلیمتر است اما نه بزرگتر از 50 میلیمتر و به 1 تا 3 گره لنفاوی زیر بغل گسترش یافته است (T2، N1 ، M0) .
– تومور بزرگتر از 50 میلیمتر است، اما به گرههای لنفاوی زیر بغل گسترش نیافته است (T3، N0 ، M0)
مرحله IIIA: سرطان به اندازه 4 تا 9 گره لنفاوی زیر بغل گسترش پیدا کرده است، اما به سایر قسمتهای بدن گسترش نیافته است (T0، T1، T2 یا T3، N2، M0). در مرحله IIIA همچنین ممکن است تومور بزرگتر از 50 میلیمتر بوده و به 1 تا 3 گره لنفاوی گسترش یافته است (T3، N1 ، M0)
مرحله IIIB: تومور به دیواره قفسه سینه گسترش یافته است یا موجب تورم یا زخم پستان شده است و یا به عنوان سرطان التهابی پستان تشخیص داده شده است و ممکن است به گرههای لنفی زیر بازو گسترش نیافته باشد و یا ممکن است گسترش پیدا کرده باشد ، اما به سایر قسمتهای بدن گسترش نداشته باشد (T4، N0، N1 یا N2 ، M0)
مرحله IIIC: تومور در هر اندازهای میتواند باشد اما به قسمتهای دور بدن گسترش نیافته است، و به 10 یا تعداد بیشتری از گرههای لنفاوی زیر بغل یا گرههای لنفاوی مذکور در گروه N3 گسترش یافته است (هر T، N3 ، M0).
مرحله IV ( حالت متاستاز زده شده ): تومور میتواند هر اندازهای باشد و به اندامهای دیگر مانند استخوان، ریه، مغز، کبد، گرههای لنفاوی دور دست یا دیواره قفسه سینه گسترش پیدا کند (هر T، هر N ، M1)
.
عوامل خطر سرطان پستان
عوامل متعددی در بروز سرطان پستان نقش دارند که به طور کلی میتوان آنها را در سه دسته کلی عوامل تغییر پذیر(عوامل مربوط به سبک زندگی) ، عوامل تغییر ناپذیرو عوامل دیگر طبقهبندی کرد.
عوامل خطر تغییر ناپذیر سرطان پستان
عوامل تغییر ناپذیر شامل: سن، جنس، شرح حال خانوادگی، استعداد ژنتیکی، منارک زودرس و یائسگی دیررس است.
جنسیت
جنس مونث بودن مهمترین فاکتورخطر ابتلا به سرطان پستان است به طوری که احتمال ابتلای زنان به سرطان پستان حدود 100 برابر مردان است.
سن
افزایش سن دیگر فاکتور خطر مهم برای سرطان پستان محسوب میشود به طوری که شیوع آن پس از سن 35 سالگی در زنان بیشتر شده و بعد از سن 80 سالگی به یک میزان ثابت میرسد. سرطان پستان در زنان جوان تر از 20 سال به ندرت دیده میشود و به طور قابل ملاحظهای در طی دهه 30 تا اواسط دهه 70 زندگی افزایش و سپس به طور معناداری کاهش مییابد.
شرح حال خانوادگی
زنان مانند مردان با شرح حال خانوادگی سرطان پستان به ویژه داشتن نسبت خویشاوندی درجه یک (مادر، خواهر، پدر، برادر و دختر)، در افزایش خطر سرطان پستان در حال پیشرفت هستند. این خطر افزایش بیشتری مییابد وقتی بیش از یک نسبت خویشاوندی درجه یک با سرطان پستان پیشرفته وجود داشته باشد. خطر سرطان پستان برای زنان دارای یک نسبت مونث درجه یک با سرطان تشخیص داده شده در مقایسه با زنان بدون شرح حال خانوادگی، 8/1 برابر و نیز با داشتن دو نسبت درجه یک، 3 برابر و برای زنان با داشتن سه نسبت درجه یک یا بیشتر 4 برابر افزایش مییابد.
استعداد ژنتیکی
تخمین زده میشود که 5-10درصد موارد سرطان پستان در زنان و 4-40 درصد موارد در مردان، از جهشهای ارثی ژنهای مستعد سرطان نظیر BRCA1و BRCA2 حاصل شود. احتمال خطر برای زنان دارای جهش در ژن BRCA1وBRCA2 به ترتیب 60 و85 درصد است این جهشها در کمتر از 1درصد جمعیت عمومی وجود دارد.
منارک زودرس و یائسگی دیررس
زنانی که سیکلهای قاعدگی بیشتری داشته باشند و نیز زنان با شروع منارک قبل از 12سالگی و یا یائسگی بعد از 50 سالگی، احتمال خطر بیشتری برای سرطان پستان دارند که افزایش خطر ممکن است به دلیل زمان مواجهه طولانیتر با هورمونهای جنسی باشد این در حالی است که امروزه سن قاعدگی در دختران به میزان قابل توجهی کاهش یافته است و دلیل آن تغییر در الگوی تغذیه و افزایش شیوع چاقی است، چرا که این عوامل تعادل هورمونی را برهم میزنند.
عوامل خطر تغییر پذیر سرطان پستان (عوامل مرتبط با سبک زندگی)
عوامل مرتبط با سبک زندگی شامل : چاقی و اضافه وزن، تغذیه، عدم فعالیت فیزیکی، مصرف الکل، تنباکو، داروهای خوراکی پیشگیریکننده از بارداری و مصرف هورمون پس از یائسگی است.
چاقی و اضافه وزن
چاقی پس از یائسگی خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش میدهد. خطر سرطان پستان پس از یائسگی، 5/1 برابر در زنان دارای اضافه وزن و حدود 2 برابر در زنان چاق نسبت به زنان لاغر بیشتر است. خطر سرطان پستان با زیادی وزن احتمالا با سطوح بالای استروژن مرتبط است، زیرا بافت چربی، بزرگترین منبع استروژن در زنان، پس از یائسگی است همچنین چاقی یک عامل خطر برای دیابت نوع 2 است که این بیماری با خطر ابتلا به سرطان پستان پس از یائسگی رابطه مستقیمی دارد. نکته قابل توجه در مورد چاقی این است که چاقی در برابر سرطان پستان در حال پیشرفت قبل از یائسگی، محافظت میکند. یک متاآنالیز بزرگ نشان داد که در زنان 40-49 ساله خطر سرطان پستان در حال پیشرفت، 14درصد در زنان دارای اضافه وزن و 26درصد در زنان چاق میباشد که در مقایسه با زنانی که وزن طبیعی داشتند کمتر بود.
رژیم غذایی
مطالعات نشان میدهد که رژیم غذایی پرچرب در دوره بزرگسالی، با افزایش متوسط خطر سرطان پستان در زنان قبل از یائسگی همراه بود.. مصرف گوشت قرمز بیش از 8 بار در هفته موجب بلوغ زودرس و قاعدگی زودتر از زمان معمول میشود که با افزایش خطر ابتلا به سرطان پستان مرتبط است این ارتباط به دلیل افزایش تولید استروژن در طول زندگی یک فرد است. مطالعات نشان داد که مصرف سویا، میوه و سبزی با کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان همراه است.
فعالیت فیزیکی
زنانی که فعالیت فیزیکی منظم دارند و نیز زنان پس از یائسگی نسبت به قبل از یائسگی، در مقایسه با زنانی که غیر فعال هستند،10-20درصد خطر کمتری را برای سرطان پستان تجربه میکنند. افزایش فعالیت فیزیکی بعد از یائسگی خطر سرطان پستان را تا 10درصد کاهش میدهد. زنانی که از لحاظ فیزیکی فعال بودند نسبت به زنانی که فعالیت فیزیکی نداشتهاند خطر مرگ پس از تشخیص سرطان پستان 50-53 درصد کمتراست. ورزش منظم در دوره نوجوانی و بزرگسالی میتواند به کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان کمک کند برنامه فعالیتهای فیزیکی نقش مهمی در کاهش عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی و پرتو درمانی در حین درمان خواهد داشت.
الکل
مصرف الکل خطر سرطان پستان را تا حدود 7-12درصد برای هر 10 گرم الکل مصرف شده در روز افزایش میدهد. افزایش خطر، وابسته به دوز است و بدون توجه به نوع الکل مصرف شده میباشد. مکانیسم احتمالی افزایش خطر ابتلا به سرطان پستان توسط الکل، افزایش سطح اندروژن و استروژن است.
تنباکو
استعمال تنباکو در زنان ارتباط مستقیمی با خطر ابتلا به سرطان پستان دارد. مطالعه انجام شده توسط محققین امریکایی نشان داد سیگاریها در مقایسه با زنانی که هرگز سیگار نکشیده بودند، 12درصد خطر بیشتری برای سرطان پستان داشتند. همچنین این خطر برای زنانی که سیگار کشیدن را قبل از بارداری شروع کردند، بیشتر میباشد.
مصرف داروهای پیشگیری از بارداری خوراکی
مصرف داروهای پیشگیری از بارداری خوراکی ممکن است خطر سرطان پستان را تا حدود 10-30 درصد افزایش دهد.
مصرف هورمون پس از یائسگی
هورموندرمانی پس از یائسگی با ترکیب استروژن و پروژسترون خطر پیشرفت و مرگ ناشی از سرطان پستان را افزایش میدهد و افزایش خطر بیشتر با مصرف طولانیتر همراه است.
سایر عوامل مرتبط با افزایش خطرابتلا به سرطان پستان
از دیگر عوامل مرتبط با افزایش خطر سرطان پستان به دانسیته پستان، سطح هورمونهای اندروژن، حاملگی، عدم تجربه شیردهی و دانسیته معدنی استخوان اشاره کرد.
چگالی پستان
تراکم بالای بافت پستان (یک اندیکاتور ماموگرافی که معادل مقدار بافت همبند پستان نسبت به بافت چربی در پستان است) یک عامل خطر مستقل قوی برای پیشرفت سرطان پستان میباشد. تعدادی از عوامل میتوانند بر تراکم پستان تاثیر بگذارند مانند: سن، وضعیت یائسگی، هورمون درمانی یائسگی، حاملگی و ژنتیک. تراکم پستان توسط عوامل ژنتیکی ارثی تاثیر میپذیرد اما با افزایش سن کاهش یافته و با حاملگی و یائسگی کاهش بیشتری مییابد. تعدادی از داروها بر روی تراکم پستان تاثیر میگذارند به عنوان مثال تاموکسیفن دانسیته پستان کاهش میدهد و هورمون درمانی پس از یائسگی دانسیته پستان را افزایش میدهد. به طور کلی خطر سرطان پستان با افزایش تراکم پستان افزایش مییابد. زنان با تراکم بسیار بالای پستان 4-6 برابر بیشتر نسبت به زنان با تراکم پستان نرمال در معرض ابتلا به سرطان پستان قرار دارند.
سطح هورمون های اندروژن
زنان پس از یائسگی با سطح بالای هورمونهای اندروژن (استروژن و تستوسترون تولید شده در بدن) حدود 2برابر خطر پیشرفت سرطان پستان در مقایسه با زنان با سطح پایینی از هورمونها دارند. سطح بالای هورمونها در گردش خون با دیگر عوامل خطر سرطان پستان مانند چاقی بعد از یائسگی و مصرف الکل در ارتباط است. سطوح بالای تستوسترون در زنان با افزایش خطر ابتلا به سرطان پستان ارتباط مستقیم دارد. زنانی با بالاترین سطح از تستوسترون 80 درصد بیشتر نسبت به زنان با سطح پایین تستوسترون در معرض ابتلا به سرطان پستان قرار دارند.
حاملگی
سن جوانتر در اولین حاملگی (کمتر از 30 سال) و تعداد بیشتر حاملگیها خطر سرطان پستان را کاهش میدهد اما یک افزایش موقت در خطر سرطان پستان به دنبال حاملگی در زنان مسن در زمان اولین تولد نشان داده شده است.
شیردهی
شیردهی برای یک سال یا بیشتر خطر ابتلا به سرطان پستان را کاهش میدهد. زمان طولانیتر شیردهی با کاهش خطر بیشتر همراه است. شیردهی برای هر 12 ماه 3/4 درصد خطر ابتلا به سرطان پستان را کاهش میدهد چرا که شیردهی قاعدگی را مهار میکند و تعداد سیکلهای قاعدگی را کاهش میدهد.
دانسیته معدنی استخوان
دانسیته بالای معدنی استخوان در زن پس از یائسگی، با افزایش خطر ابتلا به سرطان پستان همراه است این خطر به طور قوی با رسپتور استروژن در ارتباط است.
رادیاسیون
ارتباط مستقیمی بین مواجهه با اشعه و سرطان پستان در مطالعات بازماندگان بمب اتمی و زنانی که اشعه درمانی شده بودند، وجود دارد. به خصوص آنهایی که برای اولین بار در سنین جوانتر اشعه دریافت کرده بودند که دلیل این ارتباط میتواند حساسیت بالای بافت پستان به مواد سرطانزا باشد. مواجهه طولانی با دز بالا از مواد شیمیایی صنعتی میتواند پیشرفت تومور پستان را افزایش دهد.
مواجهههای شغلی
یکسری از مشاغل با خطر ارتباط با سرطان پستان در ارتباط است. مطالعهای انجام شده خطر سرطان پستان در بین زنانی که در تسهیلات استریلیزاسیون تجاری کار میکردند نشان داد. چرا که در معرض بالای اکسید اتیلن قرار داشتند این ماده شیمیایی موجب سرطان پستان در حیوانات بطور تجربی نیز شده است. همچنین شیفت کاری شب میتواند با خطر ابتلا به سرطان پستان همراه باشد.
سقط جنین
سقط جنین موجب قطع چرخه طبیعی هورمونهای بارداری میشود، لذا خطر ابتلاء به سرطان پستان را افزایش میدهد.
روشهای درمان سرطان پستان
بسته به نوع و مرحله سرطان پستان راههای مختلفی برای درمان آن وجود دارد. روشهای درمانی در دو دسته کلی طبقهبندی میشوند.
درمانهای موضعی
بعضی از درمانها، درمانهای موضعی هستند، به این معنی که آنها تومور را درمان میکنند بدون اینکه تاثیر بر سایرقسمتهای بدن بگذارند. انواع درمان موضعی مورد استفاده برای سرطان پستان عبارتاند از:
• عمل جراحی
• پرتودرمانی
این درمانها در مراحل ابتدایی سرطان مفید هستند، اگر چه ممکن است در برخی موارد دیگر نیز استفاده شوند.
جراحی سرطان پستان
جراحی یک درمان مشترک برای سرطان پستان است و هدف اصلی آن حذف کل توده سرطانی است. انواع مختلف جراحی وجود دارد. یک عمل خاص بر اساس نوع ، مرحله سرطان پستان و سابقه پزشکی فرد میباشد. بر اساس وضعیت بیماری در اکثر موارد انواع جراحیها به عنوان بخشی از درمان همواره وجود دارد. جراحی به دلایل مختلف انجام میشود که عبارتاند از :
• خارج ساختن کل توده سرطانی (جراحی پستان یا ماستکتومی)
• بررسی پیشروی سرطان به گرههای لنفاوی زیر بازو
• ترمیم شکل پستان بعد از خارج کردن توده سرطانی (بازسازی پستان)
• کاهش علائم سرطان پیشرفته
دو نوع اصلی از جراحی برای برداشتن سرطان پستان وجود دارد:
– جراحی با هدف حفظ پستان که به نامهای لامپکتومی، ماستکتومی جزئی یا ماستکتومی بخشی نامیده میشود که در آن فقط بخش پستان حاوی توده سرطانی حذف میشود. هدف خارج ساختن توده سرطانی و همچنین بافتهای سالم اطراف آن است. اینکه چه مقداری از بافت پستان حذف شود بستگی به اندازه ، محل تومور و عوامل دیگر دارد.
– ماستکتومی که در آن کل پستان خارج میشود گاهی اوقات دیگر بافتهای اطراف نیز به همراه پستان خارج میشود. انواع مختلفی از ماستکتومی وجود دارد. بعضی از خانمها همچنین ممکن است یک ماستکتومی دو گانه داشته باشند که در آن هر دو پستان برداشته میشوند.
پرتو درمانی سرطان پستان
بعضی از زنان مبتلا به سرطان پستان، اغلب علاوه بر درمانهای دیگر به پرتو درمانی نیز نیاز دارند. نیاز پرتو درمانی بستگی به نوع عمل جراحی، گسترش سرطان به گرههای لنفاوی و خصوصیات فیزیکی دارد. ممکن است فقط یک نوع پرتودرمانی یا ترکیبی از انواع مختلف به کار گرفته شود. پرتودرمانی سرطان عبارت است، درمان با به کارگیری پرتوهای پرانرژی (مانند اشعه ایکس) یا ذراتی که سلولهای سرطانی را از بین میبرند. دو نوع اصلی پرتودرمانی وجود دارد که میتواند برای درمان سرطان پستان استفاده شود:
• پرتو درمانی خارجی: در این نوع پرتو درمانی دستگاه تولید کننده پرتو در خارج از بدن قرار میگیرد .
• پرتو درمانی داخلی : در این نوع درمان منبع تولید کننده پرتو برای مدت کوتاهی داخل بدن قرار میگیرد.
درمانهای سیستماتیک
سرطان پستان همچنین میتواند با استفاده از داروها به شکل خوراکی یا تزریق مستقیم به جریان خون ، درمان شود. اینها درمانهای سیستمیک هستند، زیرا آنها میتوانند در هر جایی از بدن سلولهای سرطانی را شناسایی کرده و تلاش خود را جهت نابودی این سلولها انجام دهند. بسته به نوع سرطان پستان، ممکن است از انواع مختلفی از درمانهای سیستمیک استفاده شود، از جمله:
• شیمیدرمانی
• هورموندرمانی
• درمان هدفمند
شیمی درمانی سرطان پستان
شیمیدرمانی عبارت است درمان با استفاده از داروهای سرکوب کننده جهت درمان سرطان که ممکن است به صورت داخل وریدی (تزریقی) یا خوراکی استفاده شود. دارو از طریق جریان خون برای رسیدن به سلولهای سرطانی و سپس نابود کردن آنها در اکثر نقاط بدن حرکت میکند.
هورمون درمانی سرطان پستان
برخی از انواع سرطان پستان تحت تاثیر هورمونهای بدن هستند. سلولهای سرطانی در پستان که گیرندههای استروژنی و پروژسترونی مثبت دارند، به هورمون استروژن متصل میشوند این اتصال به آنها کمک میکند تا رشد کنند. راههای مختلفی برای جلوگیری از اتصال استروژن به این گیرندهها وجود دارد. هورمون درمانی نوعی درمان سیستمیک است، به این معنی که در این نوع درمان داروهای کاربردی نه تنها در پستان بلکه در همه جای بدن جهت اتصال به سلولهای سرطانی حرکت میکنند. این نوع درمان تنها برای زنانی که دارای سرطان پستان با گیرندههای استروژنی و پروژسترونی مثبت اند، کاربرد دارد.
درمان هدفمند سرطان پستان
همان طور که سلولهای سرطانی تغییراتی را در خود ایجاد میکنند تا از کنترل خارج شوند، بنابراین انواع جدیدی از داروها که برخی از این تغییرات سلولی را هدف قرار دادهاند، توسعه پیدا میکنند. این داروهای هدفمند برای جلوگیری از رشد و گسترش سلولهای سرطانی طراحی شدهاند. این داروها با داروهای شیمی درمانی متفاوتاند و به تمام سلولهایی که به سرعت رشد میکنند (از جمله سلولهای سرطانی) حمله میکنند. داروهای هدفمند گاهی اوقات حتی زمانی که داروهای شیمیدرمانی بیتاثیرند عمل خود را به خوبی انجام میدهند. برخی از داروهای هدفمند میتوانند نقش کمکی داشته و به درمانهای دیگر کمک کنند. داروهای هدفمند نیز عوارض جانبی مختلفی نسبت به شیمیدرمانی دارند.